سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس سپید

حسین رهساز دانشجوی رشته گرافیک – ورودی 71 دانشگاه هنر
تاریخ شهادت:30/7/73 آزاده شهادت براثر جراحات شیمیایی

قبل از سلام دل چیز دیگری می گوید...که عاشق خدا باشید که خوب معشوقی است و خوب فریاد رسی است و...
سلام،سلامی هم دلاویز و هم شیرین و هم تلخ!
و از اسارت بی نهایت راضی هستم که از شکرش عاجز می باشم خدا اسیرم کرد که اسیر نشوم.

شهید حسین رهساز


[ چهارشنبه 90/7/6 ]

اخرین بوسه


[ سه شنبه 90/7/5 ]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به شما رزمندگان شجاع و دلیر، سلام به شما که با دشمنان دین و قرآن می‌جنگید و جان خود را در راه خدا فدا می‌کنید. سلام به شما امیدهای امت و امام. من فاطمه عبدالاحد کلاس چهارم دبستان از تهران برای شما نامه می‌نویسم و امیدوارم به زودی زود پیروز شوید. من در آخر نماز برای شما رزمندگان دعا می‌کنم تا پیروز شوید. رزمندگان عزیز من فرزند یک روحانی جانباز انقلاب اسلامی هستم. که برای شما از تهران نامه می‌نویسم. وقتی از تلویزیون شما را می‌بینم خوشحال می‌شوم، برادران رزمنده خیلی دلم می‌خواهد به جبهه بیایم بجنگم ولی افسوس که خیلی کوچک هستم. و سعی می‌کنم در پشت جبهه تا آنجایی که در توانم باشد. به شما کمک کنم. و دعاگوی شما رزمندگان اسلام هستم. من خود فرزند انقلاب هستم. پدرم نیز در زمان شاه معدوم دستگیر شد و به زندان افتاد. در آن موقع من یک ساله بودم تا این که انقلاب پیروز و پدرم را با سینه و دست های شکسته آزاد کردند. تازه دو سال از پیروزی انقلاب گذشته بود که پدرم به دست منافقین اسیر شد. و این بار نیز کتف و بازوهایش را منافقین شکستند. با این که مجروح می‌باشد. در دوران شش ساله جنگ تحمیلی بیشتر اوقات در خدمت مردم و انقلاب است و اگر خداوند توفیقش دهد گاهی یکی دو ماه به جبهه می‌آید و خدمت می‌کند.

من تاکنون چندین نامه از طرف مدرسه هجرت با هدایای ناقابل به خدمت شما فرستادم ولی نمی دانم چرا جواب نامه‌هایم را نداده‌اید. شاید چون کوچک هستم مرا قابل نمی‌دانید که برایم جواب نامه بفرستید، ان‌شالله این نامه مرا بدون پاسخ نمی‌گذارید. هر چه زودتر شما را پیروز نماید. و صدام یزید را نابود کند. و راه کربلا به دست پرتوان شما که امام بوسه‌اش می‌زند باز شود. آمین با رب العالمین.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی/ حتی کنار مهدی خمینی را نگه دار

رزمند گان اسلام پیروزشان بگردان/ دشمنان انقلاب نابودشان بگردان

خواهر کوچک شما/ فاطمه عبدالاحد / فرزند روحانی انقلاب


نامه کودک

پاسخ به نامه

بسم الله الرحمن رحیم

سلام و درود بر شما سرباز کوچولوی قهرمان، سلام به شما که با عفریت جهل مشغول نبردید. درود بر اسلام و مسلمین، درود بر فرزندان غیور اسلام، هزاران بدرقه و پیشکش قدوم مبارکتان

من عسگری تنها(فوق دیپلم) در میان سرزمین خوزستان(گورستان بعثیان) اعزامی از کهگیلویه برای شما نامه‌ای می‌نویسم. امیدوارم که خداوند به دانش‌آموزان و دانشجویان این مملکت حماسه و شجاعت، بیداری و ایمان، تعهد و وجدان، شعور و شور در حد اکمال عطا فرماید.من آن لحظه‌ای که قلک‌های نارنجی تو و همسنگرانت هزار هزار تقدیم رئیس جمهور می شد جدا تکان خوردم و سلامم برنده تر و تکبیرم کوبنده تر شد و سلام مرا به پدر بزرگوارت برسان. بگو تو اگر«پهلوی آریامهر» را محو کردی، ما نیز به لطف خدا رزم بی امان خود را جهت اضمحلال صدام و صدامیان استمرار خواهیم بخشید.

ما بزرگ شده مکتب اسلامیم و منطق ما این است که به بزرگ تر ها سلام کنیم. چون عبادت بیشتری انجام داده‌اند. و با کوچکترها نیز سلام و برخورد درستی دارند چون گناه کمتری از ما انجام داده‌اند.

از این که اعلام پشتیبانی نموده‌ای در وحله اول خداوند و حضرت امام و در وحله دوم ما بسیجیان راضی و خشنودیم. ما حمایت شما را بر حمایت استکبار قلدر ترجیح می‌دهیم. و یقینا ایمان و خون بر سلاح پیروز است.

خواهران پیرو زینت(س) بدانید که این انقلاب فریاد لازم دارد و شما باید پیام رسان ظفرمندان اسلام باشید.

[ سه شنبه 90/7/5 ]

شهید رضا رضائیان
شهید رضا رضائیان یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصب‌العین خودشان قرار بدهند. امام خامنه ای


[ سه شنبه 90/7/5 ]

شهادت


[ سه شنبه 90/7/5 ]

دفاع مقدس


[ سه شنبه 90/7/5 ]

خاطرات جبهه ها یادش به خیر

ای بسیجی ها خدا یادش بخیر

در سرم دیگر نباشد شور خون

یاوران سر جدا یادش به خیر

عهد ما بین خدا و ما شکست

عهدهای با وفا یادش بخیر

اشک من دیگر ندارد آبرو

اعتبار ناله ها یادش بخیر

سینه ام یا رب نمی سوزد چرا

لذت سوز و دعا یادش بخیر

جبهه لبخندش میان اشک بود

خنده های بچه ها یادش بخیر

صوت زیبای اذان بچه ها

رفته آن حال و هوا یادش بخیر

در بیابان روی خاک قبر ها

ذاکرین خوش صدا یادش بخیر

چادر پاره ز ترکش ها چه شد

خانه آل عبا یادش بخیر

صبح حمله دور قبر هرشهید

یاد خاک مجتبی یادش بخیر

دست زهرا(س) دست عباس(ع) وعلی(ع)

می گرفت دست مرا یادش بخیر

از شلمچه بوی خون می شد بلند

دومین کرب و بلا یادش بخیر

بوی فکه بوی نهر علقمه

دشت عباس آن سرا یادش بخیر

نور اخلاص و عمل را داشتیم

رمز و راز آن بقا یادش بخیر

رد اشکم می نوشت بر گونه ام

یا ابا صالح(عج) بیا یادش بخیر

صاحبم بر روی سربندم نوشت

می شوی آخر فدا یادش بخیر

شد نصیبم خون دلها جای خون

شور و حال این گدا یادش بخیر

شهید


[ سه شنبه 90/7/5 ]
درباره وبلاگ

پس از تو تمام یاس‌های زمین،
کبود
می‌رویند.


آرشیو مطالب
آمار بازدید
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 24584