یاس سپید |
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک صبح با باده شوال و رجب آمده بود شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع شعر از علی رضا قزوه [ شنبه 90/6/12 ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |