سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس سپید

شب قبل از شهادت یحیی خواب دیدم سید بزرگواری که دفترچه ای در دست دارد به سمت من آمد و به من گفت نام پسرت در این دفترچه نوشته شده است باید این دفترچه را امضا کنی.

من به او گفتم من امضا بلد نیستم.

سید گفت: انگشت بزن و من انگشت زدم .

فردای آنروز به هرکس می‌رسیدم می‌گفتم یحیی من شهید می شود اما کسی باور نمی‌کرد بعضی‌ها هم به من می‌خندیدند. همان روز خبر رسید که یحیی شهید شده است...

"مادر شهید یحیی ابراهیمیان "

شهیدی که در شب احیا به دنیا آمده بود و در شب احیا هم شهید شد.


[ پنج شنبه 90/6/24 ]
درباره وبلاگ

پس از تو تمام یاس‌های زمین،
کبود
می‌رویند.


آرشیو مطالب
آمار بازدید
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 25197